سلام عزیزم خوش اومدی

نظر یادت نره ؟؟؟؟

این وبلاگ متعلق به تنهایی هامه

خیلی وقتا مطالب وبلاگم دست نوشته های خودمه که توی تنهایی هام مینویسم

سلام دوستان

این آدرس وبلاگ جدیدمه

که با کمک عشقم راه اندازی شده

بهش سر بزنین

www.behnosh-goli.blogfa.com

عشقم نمیتونم حرف دلمو بهت بزنم

من بدون تو زندگی ندارم

اما با این حال دیگه هم نمیخوام باهات زندگی کنم

چون به دل عاشقم زخم زدی

دلی که پاک و ساده در اختیارت گذاشتم

و خیلی راحت به گند کشیدیش

من تمام عاشقانه هام در اختیار تو بوده و هست

من تا دو سال دیگه منتظر قرارمون میشینم

امیدوارم بیخود چشم انتظار نشینم

وقتی بهم گفتی میخوام بمیرم دلمو آتیش زدی 

پس بمون و زندگی کن

دوست دارم

تا دو سال دیگه خدانگه دار

عادت ندارم درد دلم را به کسی بگویم

پس خاکش میکنم زیرِ چهره ی خندانم

تا همه فکر کنند نه دردی دارم نه غمی

یادته این پیامو برام فرستادی؟؟؟؟

حالا دیگه نوبت به من رسید

تو طبیعی بخند

رفتی ....

فکر میکردم بعد از رفتنت همه بهم میگن:

دیدی گفتم نمیمونه

دیدی گفتم تر کت میکنه

دیدی گفتم تنهات میزاره..........

اما هیچ کس این حرفارو بهم نزد

همه بهم گفتن:

رفت که رفت 

به جهنم که رفت

به درک که رفت

اما بعد از تو فقط یه روز همه بهم دلداری دادن و رفتن

بعدش دیگه تنها موندم

تنهای تنهای تنهااااااااا......

یادته بهت گفتم اگه ترکم کنی زیر بار حرف مردم له میشم؟؟؟

یادته گفتی چی؟؟؟

گفتی به اونا فکر نکن من تا ابد کنارتم...

یادته ادای آدمای با غیرت رو در می آوردی میگفتی :

چادر بپوش , نرو بیرون , آرایش نکن , با پسر عمو هات حرف نزن

منم همیشه حرفتو گوش کردم ...

ولش کن ... بیخیال همونطور که گفتم ادای آدمای با غیرت رو در می آوردی

اما با این که رفتی من هنوزم به حرفات عمل میکنم...

ولی تو حتی به یه دونه از قول هایی که بهم دادی فکر نکن..

آروم و بیخیال زندگی کن....

تنها تر از تنها

قصه این دل تنهام

قصه ی گل و تگرگه

قصه این دل بی کس

قصه ی موندن و مرگه

قصه ی دل پر آشوب

قصه ی پاییز و برگه

قصه ی بودن و رفتن

قصه ی خنجر و خونه

قصه ی باد بهاری

قصه ی عقل و جنونه

قصه ی این دل خسته

قصه ی سنگه و شیشه

قصه ی تنهایی من

قصه ی عشق و جنونه

قصه ی عاشقی بی تاب

گم شدن به زیر مهتاب

سروده : بهنوش نصیرپور

میشه به شعرم از 1 تا 20 نمره بدین؟؟؟

دیگه بهت نمیگم برو به جهنم ...

آخه مگه جهنمیا چه گناهی کردن که باید آدمی مثل تو رو تحمل کنن ...

لعنت به وقتایی که پسم میزدی اما من با عشق صدات میزدم  ...  

لعنت به وقتایی که باید غرورمو حفظ میکردم  

 اما ترجیح دادم رابطه مونو حفظ کنم ... 

به وقتایی که منو از قلبت بیرون کردی   

اما من پشت در قلبت واسه داشتنت جون میدادم... 

به شبایی که زل میزدم به عکست تا اون بخوابه بعد من   

اما تو با یاد عشق جدیدت میخوابیدی...

به روزایی که بخاطر با تو بودن دل عزیزترین کسای زندگیمو شکستم... 

آره عشقِ من... 

لعنت به وقتایی که باید میرفتم ولی موندم 

لعنت به تمام  

روزا ... شبا ... ساعتها .... دقیقه ها و ثانیه ها .... 

وحتی لحظه هایی که سرگرمیت بودم ولی زندگیم بودی... 

وایسا... 

گناه شکستن غرور و دل تمام آدمایی که بعد از تو از ته قلبشون گفتن 

دوستت دارم اما من به خاطر تو بهشون پوزخند زدم و رد شدم گردن تو... 

حالا برو... 

خداحافظ عشق من ... !!